حسن خلق (قرآن)حسن خلق، مایه قرار گرفتن آدمی، در زمره عبادالرحمن است و تبدیل دشمنیها به دوستیهای ریشه دار، از آثار حسن خلق می باشد. ۱ - در زمره عبادالرحمـنحسن خلق، مایه قرار گرفتن آدمی، در زمره عبادالرحمن است: «وعباد الرحمـن الذین یمشون علی الارض هونـا واذا خاطبهم الجـهلون قالوا سلـمـا» بندگان خاص خداوند رحمن آنها هستند که با آرامش و بیتکبر بر زمین راه میروند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنائی و بزرگواری میگذرند). ۱.۱ - تذلل و تواضع مؤمنیندر این آیه دو صفت از صفات ستوده مؤمنین را ذکر کرده، اول اینکه : مؤ منین کسانی هستند که روی زمین با وقار و فروتنی راه میروند و هون به طوری که راغب گفته به معنای تذلل و تواضع است بنابراین، به نظر میرسد که مقصود از راه رفتن در زمین نیز کنایه از زندگی کردنشان در بین مردم و معاشرتشان با آنان باشد. پس مؤمنین، هم نسبت به خدای تعالی تواضع و تذلل دارند و هم نسبت به مردم چنینند، چون تواضع آنان مصنوعی نیست، واقعا در اعماق دل، افتادگی و تواضع دارند و چون چنینند ناگزیر، نه نسبت به خدا استکبار میورزند و نه در زندگی میخواهند که بر دیگران استعلاء کنند و بدون حق، دیگران را پائین تر از خود بدانند و هرگز برای به دست آوردن عزت موهومی که در دشمنان خدا میبینند در برابر آنان خضوع و اظهار ذلت نمیکنند. پس خضوع و تذللشان در برابر مؤمنین است نه کفار و دشمنان خدا، البته این در صورتی است که به گفته راغب کلمه هون به معنای تذلل باشد. و اما اگر آن را به معنای رفق و مدارا بدانیم معنای آیه این میشود که : مؤ منین در راه رفتنشان تکبر و تبختر ندارند. ۱.۲ - سخنی سالم و خالی از لغوصفت دومی که برای مؤمنین آورده این است که، چون از جاهلان حرکات زشتی مشاهده میکنند و یا سخنانی زشت و ناشی از جهل میشنوند، پاسخی سالم میدهند، و به سخنی سالم و خالی از لغو و گناه جواب میگویند، پس حاصل و برگشت معنای این کلمه به این است که : بندگان رحمان، جهل جاهلان را با جهل مقابله نمیکنند. ۲ - تبدیل دشمنی به دوستیتبدیل دشمنیها به دوستیهای ریشه دار، از آثار حسن خلق می باشد: «ولا تستوی الحسنة ولا السیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک وبینه عدوة کانه ولی حمیم» هرگز نیکی و بدی یکسان نیست، بدی را با نیکی دفع کن، تا دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صمیمی شوند! در حالی که مخالفان حق سلاحی جز بد گوئی و افتراء و سخریه و استهزاء و انواع فشارها و ستمها ندارند، باید سلاح شما پاکی و تقوا و سخن حق و نرمش و محبت باشد. آری مکتب ضلالت جز چنان ابزاری را نمیپسندد مکتب حق تنها از چنین وسائلی بهره گیری میکند. ۲.۱ - معنای حسنة و سیئةگرچه حسنة و سیئة مفهوم وسیعی دارد، تمام نیکیها و خوبیها و خیرات و برکات در مفهوم حسنه جمع است، همانگونه که هر گونه انحراف و زشتی و عذاب در مفهوم سیئة خلاصه شده است، ولی در آیه مورد بحث آن شاخهای از حسنة و سیئة که مربوط به روشهای تبلیغی است منظور میباشد. ۲.۲ - حدیثی از حضرت امام صادقدر حدیثی از امام صادق علیهالسّلام میخوانیم که در تفسیر آیه فوق فرمود: الحسنة التقیة و السیئة الاذاعة : حسنه تقیه است، و افشاگری سیئه است البته این حدیث ناظر به مقامی است که افشا کردن عقیده موجب اتلاف نیروها و از بین رفتن نقشهها و هدفها شود. سپس برای تکمیل این سخن میافزاید: با روشی که بهتر است بدیها را پاسخ گوی و دفع کن، به وسیله حق باطل را دفع کن، و با حلم و مدارا جهل و خشونت را، و با عفو و گذشت به مقابله با خشونتها برخیز، هرگز بدی را با بدی، و زشتی را بازشتی پاسخ مگوی، که این روش انتقامجویان است و موجب لجاجت و سرسختی منحرفان میگردد. ۲.۳ - فلسفه عمیق این برنامهدر پایان آیه به فلسفه عمیق این برنامه در یک جمله کوتاه اشاره کرده، میفرماید: نتیجه این کار آن خواهد شد که دشمنان سرسخت همچون دوستان گرم و صمیمی شوند، زیرا هر کس بدی کند انتظار مقابله به مثل را دارد، مخصوصا افراد بد چون خودشان از این قماشند، و گاه یک بدی را چند برابر پاسخ میگویند، هنگامی که ببینند که طرف مقابل نه تنها بدی را به بدی پاسخ نمیدهد، بلکه با خوبی و نیکی به مقابله برمی خیزد، اینجا است که طوفانی در وجودشان برپا میشود وجدانشان تحت فشار شدیدی قرار میگیرد و بیدار میگردد، انقلابی در درون جانشان صورت میگیرد، شرمنده میشوند، احساس حقارت میکنند، و برای طرف مقابل عظمت قائل میشوند. اینجا است که کینهها و عداوتها با طوفانی از درون جان برخاسته و جای آن را محبت و صمیمیت میگیرد. بدیهی است این یک قانون غالبی است نه دائمی، زیرا همیشه اقلیتی هستند که از این روش سوء استفاده میکنند، و تا زیر ضربات خرد کننده شلاق مجازات قرار نگیرند آدم نمیشوند و دست از اعمال زشت خود بر نمیدارند. البته حساب این گروه جدا است، و باید در برابر آنها از شدت عمل استفاده کرد، ولی نباید فراموش کرد که این دسته همیشه در اقلیت هستند، قانونی که حاکم بر اکثریت است همان قانون دفع سیئه باحسنه است. ۳ - جذب مردممدارا و خوش خلقی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم با مردم، از عوامل گرایش آنان به سوی آن حضرت بوده است: «فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک...» به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنها (مردم) نرم (و مهربان شدی)! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند... . در آیه فوق، نخست اشاره به یکی از مزایای فوق العاده اخلاقی پیامبر صلی الله علیه و آله شده و میفرماید: در پرتو رحمت و لطف پروردگار، تو با مردم مهربان شدی در حالی که اگر خشن و تندخو و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده میشدند. ۳.۱ - معنای فظفظ در لغت به معنی کسی است که سخنانش تند و خشن است، و غلیظ القلب به کسی میگویند که سنگدل میباشد و عملا انعطاف و محبتی نشان نمیدهد بنابراین، این دو کلمه گرچه هر دو بمعنی خشونت است اما یکی غالبا در مورد خشونت در سخن و دیگری در مورد خشونت در عمل به کار میرود و به این ترتیب خداوند اشاره به نرمش کامل پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و انعطاف او در برابر افراد نادان و گنهکار میکند. ۴ - ناکامی شیطانخوش خلقی و رفتار نیک، باعث ناکامی شیطان ، از ایجاد تشنج و اختلاف میان بندگان خدا می شود: «وقل لعبادی یقولوا التی هی احسن ان الشیطـن ینزغ بینهم...» به بندگانم بگو سخنی بگویند که بهترین باشد چرا که شیطان (بوسیله سخنان ناموزون) میان آنها فتنه و فساد میکند... . مضمون آیه دستور به نیکوسخن گفتن و ادب در کلام را رعایت کردن و از وسوسههای شیطان احتراز جستن است، واینکه بدانند که امور همه به مشیت خدا است، نه به دست رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم ، تا او قلم تکلیف را از گروندگان خود برداشته وایشان را اهلیت سعادت بدهد به طوری که هر چه خواستند بگویند، ودیگران را از هر چیزی محروم کنند، ودر باره دیگران هر چه دلشان خواست بگویند، نه، چنین نیست که خداوند به گزاف فردی را هر چند از انبیاء باشد چنین اختیاری بدهد که افراد نالایق را بی جهت تقرب داده وافراد لایق را محکوم آنان کند، آری در درگاه خدا حسن سریره وخوش رفتاری وکمال ادب ملاک برتری انسانها است، حتی اگر در میان انبیا هم خداوند بعضی را بر بعضی برتری داده باز بیهوده نبوده، بلکه به خاطر همین حسن رفتار و سیرت وادب بیشتر بوده است، مثلا داوود علیهالسّلام را بر دیگران برتری داده واورا زبور داد ودر آن بهترین ادب وپاکیرهترین حمد وثنا را نسبت به خدای تعالی به وی آموخت. ۴.۱ - دستور خوش زبانی با مردماز همینها معلوم میشود که گویا قبل از هجرت رسول خدا بعضی از مسلمانها با مشرکین مواجه میشدند ودر گفتگوی با آنان سخنان درشت گفته وچه بسا میگفتهاند شما اهل آتش و ما مؤمنین به برکت رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم اهل بهشتیم، وهمین باعث میشده که مشرکین علیه مسلمانان، تهییج شده عداوتها وفاصلهها بیشتر شود، ودر روشن کردن آتش فتنه و آزار مؤمنین ورسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم و عناد با حق بهانههای تازهای به دستشان بیاید. لذا خدای تعالی به رسول گرامی خود دستور میفرماید که ایشان مردم را امر به خوش زبانی کنند واتفاقا مقام مناسب چنین سفارشی هم بود، چون در همین آیات قبل بود که دیدیم مشرکین نسبت به آن جناب بی ادبی نموده واورا مردی جادوشده خواندند، ونیز نسبت به قرآن و معارفی که در باره مبدأ و معاد در آن است استهزاء کردند، وهمین وجه آیات سه گانه مورد بحث را به آیات قبل وصل میکند، ونیز خود آیات سه گانه را به هم مربوط میسازند. ۵ - پانویس۶ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حسن خلق». |